فیک جونگکوک

#عشق_جونگکوک
#𝒑𝒂𝒓𝒕_28
#𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏
#𝑴𝒐𝒅𝒊𝒓
#آنا
توی ماشین سکوت حاکم بود و تقریبا یک ربع دیگه می‌رسیدیم پارتی!
نفسمو فوت کردم و زل زدم به بیرون که گوشیم زنگ خورد.
جونگکوک نیم نگاهی بهم انداخت و به رانندگیش ادامه داد
گوشیمو از تو کیفم برداشتم که دیدم یونگیه. جواب دادم...

آنا :جانم

یونگی :هی..زنده ای هنوز

آنا :به توچه... کاری داشتی حالا؟

یونگی :هی آنا...جیمینو جین مارو دیوونه کردن
همش سر زن گرفتن دعوا میکنن فازشونو نمیدونم

خندیدم که جونگکوک ابرویی بالا انداخت. رومو ازش گرفتم و با خنده گفتم

آنا :ببینم نکنه توهم زن میخوای؟

یونگی :کی من؟ نه بابا چرت نگو من با مجرد بودنم عشق میکنم

آنا :که اینطور..به جین بگو که تو خواهرتو نباید تنها بزاری زن گرفتن یعنی چی اصن به اون جیمینم بگو تا وقتی یک رفیق خوب مثل من داره زن گرفتن ممنوعه

یونگی :هوییی جیمین شنیدی که آنا چی گف نه؟

صدای جیمین از پشت گوشی اومد...

جیمین :ولی من میخوام بابا بشم

آنا :یااا خب برو از پروشگاه بگیر

جونگکوک :بسه دیگه

همون طور که گوشی جای گوشم بود بطرف جونگکوک برگشتم و با تعجب نگاهش کردم که دیدم با اخم داره رانندگی میکنه.

همون طور که زل زده بودم به جونگکوک گفتم...

آنا :یونگی بعدن حرف می‌زنیم فعلا

گوشیو آوردم پایین و با تعجب پرسیدم...

آنا :چیه؟
حرف زدن با پسرا هم ممنوعه

جونگکوک تیز زد کنار و بطرف من برگشت.
با تعجب زل زدم بهش که کلافه دستی پشت گردنش کشید و به سقف ماشین زل زد.
به در تکیه دادم که بهم زل زد و گفت...

جونگکوک :ببین تو نباید انقد با پسرا گرم بگیری... کلی میگم

دستمو به نشونه سکوت آوردم بالا...

آنا :صبرکن صبرکن... ببین من دلم میخواد با پسرا گرم بگیرم به توچه ها؟

خیلی سرد گف

جونگکوک :باشه

با حرفش بدنم یخ بست.
آخه آدم چقد میتونی سرد و بی احساس باشه

با عصبانیت روشو ازم گرفت و ماشینو روشن کرد و به راهش ادامه داد

این پسر چشه
دیدگاه ها (۶۶)

صل گایز چطورین🗿💕مرسی بابت حمایتاتون💜بچه ها ناشناس بزارم پرش ...

کپشن پست قبلیو بخونین....🗿😭🔪

فیک جونگکوک

فیک جونگکوک

My Vampire p4

#رویای #جوانی #پارت-۵( حرف های یونگی به جیمین ) ( + یونگی ، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط